مشاور هنری استاندار گلستان گفت :همین امروز میشود دسته جمعی در سینمایی با کیفیت و محترم حاضر شویم . فیلم ببینیم و درباره اش حرف بزنیم، حلقه ها و گپ های قبل و بعد از تماشای فیلم ها یک فرصت فرهنگی ست، عیشی ست لا یوصف.
به گزارش گلستان ما ؛ محمد طبرسا مشاور هنری استاندار طی مطلبی به برسی وضعیت سینما کشور و تشویق دیدن فیلم های جشنواره فیلم فجر پرداخت.
1) سالها قبل، تهران، زمان دانشجویی جشنواره فیلم فجر حال و هوای خودش و داشت. چند ایستگاه اتوبوس و حداقل یک ساعت و نیم فاصلهی خوابگاه تا سینمای مورد نظر و بعد تازه میرسیدیم به انتهای یک صف چند لایه و بیانتها! ساعتها ایستادن بدون امید و بدون نومیدی... بارها دست از پا درازتر به خوابگاه بر میگشتیم. گاهی شاهین اقبال بر شانهی ما مینشست و سانس فوق العادهای اضافه میشد و موفق به تماشای فیلم میشدیم. و صد البته تجربهی تماشای دسته جمعی فیلم در سالن تاریک سینما به همهی دردسرهای قبلش میارزید. هنوز شب تماشای آژانس شیشهای در سینما آفریقا در خاطرم هست. روی زمین نشستیم و فیلم را دیدیم. روی زمین نشستن را الان یادم آمد بس که غرق این تجربهی لذت بخش جمعی بودیم. شب از نیمه گذشته، دقیقا ساعت و یک ونیم، از سالن بیرون آمدیم، پیاده برگشتیم و تمام راه را دربارهی فیلم حرف زدیم. اذان صبح جلوی در خوابگاه بودیم.
2) سال آخری که در تهران بودم دری به تخته خورد و در ستاد اجرایی جشنواره فیلم فجر مشغول به کار شدم. اولین عایدیاش تعداد زیادی کارت و بلیط مجانی جشنواره بود. کار و فعالیت در ستاد فرصت سینما رفتن را از من گرفت. بلیطها؟ حاتم بخشی کردم. شادی دریافت کنندهها زایدالوصف بود. یادم است در مسیر رفتن به ستاد جشنواره همینجوری دو تا کارت ویژه به زوجی دادم که با هم جر و بحث میکردند و اختلاف داشتند. اصلا نمیدانستم اهل سینما رفتن هستند یا نه. آخرین روز جشنواره همراه بچههای ستاد رفتیم سینما عصرجدید به تماشای «اتاق پسر» نانی مورتی. سالن شلوغ بود و فیلم به غایت زیبا. یک تجربههای فراموش نشدنی دیگر. بیرون از سالن همان زوج را دیدم دست در دست هم... اتاق پسر فیلمیست در ستایش خانواده.
3) نمیدانم فیلم سینما پارادیزوی جوزپه تورناتوره را دیدهاید یا نه. داستان سینمای درب و داغان ولی همیشه شلوغی در یکی از شهرهای کوچک ایتالیاست. سینما پارادیزو فیلمی است در ستایش سینما، و در چنین فیلمی حتما باید یک سینمای ایدهآل به نمایش گذاشته شود. ایدهآل سینما پر شدن صندلیها با جمعیت مشتاق و علاقهمند است. صفهای طویل و صندلی های پر و جمعیت مشتاق است که یک سینما را به بهشت تبدیل میکند. پارادیزو یعنی بهشت.
4) وودی آلن میگوید نوستالژی یعنی زمان دردناک فعلی، یعنی چون نقطهی مثبتی در زمان حال وجود ندارد به گذشته دل می بندیم... من گذشته را دوست دارم، ولی زمان حال برای من دردناک نیست، لذت بخش است. به نظرم همین الان فرصتهای تماشا بسیار است و فقط کافیست آنها را قدر بشناسیم. فرصت خوشی و لذت همیشه در گذشته نبوده و نیست، همین جا، همین الان. سالها گذشته و سینمایی که فقط یک اسم و خاطره بود در قالب دو سالن مجهز و زیبا رنگ واقعیت به خود گرفته است.
جشنواره ی فیلم فجر هم با منتخبی از فیلمهای بخش مسابقه در گرگان برگزار میشود. در ضمن اینجا تهران نیست و رسیدن به هر مقصدی یک نیم روز نمیطلبد. عصر امروز هرجای شهر که باشیم می توانیم خود را به مجتمع کاپری برسانیم و در ضیافت سینما شرکت کنیم. همین امروز میشود دسته جمعی در سینمایی با کیفیت و محترم حاضر شویم . فیلم ببینیم و درباره اش حرف بزنیم، حلقه ها و گپ های قبل و بعد از تماشای فیلم ها یک فرصت فرهنگی ست، عیشی ست لا یوصف. سینماپارادیزو فقط یک نوستالژی نیست. کافی ست با هم به سینما برویم. بفرمایید...
محمد طبرسا - کارشناس ارشد کارگردانی سینما
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
این مطلب که پارسال منتشر شده بود...
واقعا مطلب زیبایی بود، بخصوص جمله وودی آلن در تعریف نوستالژی
با سلام مطلب واقعا زیبایی بود...ما باید قدر امثال استاد طبرسا رو بیشتر بدونیم چون ایشان به کلمه ی واقعی نابغه هستند در مسائل فرهنگی...